دانشجوام ی همکلاسی دارم اونم متاهله بچه داره ۶ سالشه پیام نوریم برای امتحانات گاها کلاسای مهم شرکت میکنیم بیشتر اوقات این دوستم میاد دنبالم بریم نوبتی بچه هارو بگیریم پسرش شدیدا بچه تخسیه مجبوری تحملش میکنم هربار که اماده میشیم میرم جلو در پسرش پیاده میشه ب ی بهونه منو میکشونه بالا تا بره تو اتاق پسرم سرک بکشه یدور دوچرخه اشو سوار شه دفعه پیش اب خواست الکی نخورد ی قورت خورد دوساعت من علاف شدم دیرم شد چند وقت پیشم دستشوییو بهانه کرد امروزم دیرمون بود گفت لقمه میخام امدم بالا دنبال من امده برداشته ماشین کنترلی پسرمو با خودش میبره هلکو هلک منم ازش گرفتم لقمه رو دادم دستش با دستم هلش دادم بیرون درو بستم رفته گفته خاله منو زد
خب از نظر اون زدن بوده والا اگه بچه دوستت نبود احتمال داشت بزنيش با اين نفرتي ك ازش ميگي
اشتباه کردی هولش دادی. خرابش که نکرده یا به زور که نبرده بچس یه دقیقه برداشته میگفتی بذار سرجاش بریم. دوست نداری بیاد تو بگو سر راه کیک یا آب معدنی میخریم
داشت میبرد ب زور گرفتم گذاشتم سر جاش جلو در بود ماشینو پس گرفتم لقمه رو دادم گفتم بریم دیر شده من واقعا دیرم شده بود بعد فکن اماده شدی درارو قفل کردی دوساعت جلو در باید کفش در بیارم ۳ طبقه پله بیام بالا برای ی بهانه بیخودی
والا خوب صبوری کردی
نباید از اول باهاش میرفتی خونه تون، باید به زبون میکرفتیش یه جوری راضیش میکردی، چند سالشه ؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
