من تولدم ۸ مهره و دقیقا چند روز قبل از تولدم والدینم با هم دیگه دعوای شدید کردن در حدی که میخواستن طلاق بگیرن! و والدینم هروز همدیگه رو تحدید می کردن... و وقتی همسایه ها فهمیدن تو کل محل بخش کردن و من در حدی اعصابم خورد شد و استرس گرفتم که کار به بیمارستان کشید. رنگم پریده بود و نمیتونستم نفس بکشم و منو بردن سرم زدن و در آخر به خاطر من آشتی کردن اونا فراموش کردن ولی من یادم میمونه چون من فقط ۱۱ سالم بود، از اون موقع از خانوادم متنفر شدم
طفلکا چکار کنن .باز خدا رو شکر کن انقدر ارزش داری بخاطر تو برگشتن به زندگی .قدر دان باش..چه بچه هایی که بدون پدر یا مادر بزرگ میشن دست خانواده پدری ..خیلی دیدم