واقعا خسته نباشید میگم،باریک الله به صبرتون مطمعن باش این فداکاریت از چشم خدا پنهان نمیمونه و یه جایی که فکرشو نمیکنی این محبت بهت برمیگرده
همیشه دعای مادرم خدابیامرز این بود ،خدایا تا وقتی سرپام جونمو بگیر نزار زمین گیر بشم و خار و خدا لبیک گفت صاف صاف راه میرفت ایست قلبی کرد ،اینجور مسائل(مریض داری) ادمو از پا در میاره و واقعا هر کی از راه میرسه برای عیادت یا هر چی یه تز میدن و آدمایی که دارن نگه میدارن مریض رو ،کاسه ی صبرشون رو لبریز میکنن،درکت میکنم شرایط سختیه ،ای کاش شوهراتون قدر این زحماتتون رو حداقل بدونه