سلام خانما
تازه عروسم ، دوران عقدیم و هنوز یک سال نشده ؛
خانوادهام مشکل دارن .. پدرم که هر از چند گاهی بحث طلاق رو پیش میکشه و یه بار هم دست روم بلند کرده
مادرمم کافیه متوجه بشه ما میخوایم کاری انجام بدیم بلافاصله دخالت میکنه : بیرون چیزی نخورید ، نخرید ، نرید و..
ما امشب رفتیم خرید ؛ اقلام ضروری رو نداشتم و کلا خرید عید نکرده بودم حتی یک مانتو .. مادرم به همسرم با عصبانیت پیام داده که مدیریت جیبت رو داشته باش و من نیمه شعبان براش خرید کردم و پول تو جیبی بهش نده و..
اونقدر این قصه پر از غصهست و طولانیه که خدا میدونه ؛ فقط یک مصداق کوچیکش مربوط به امشبه
همسرم از این رفتارشون بیزار و ناراحته و دور از چشمم گلایه کرده مودبانه
جای من بودید چی کار میکردین ؟! بس نیست سکوت و احترام ؟ هر چقدر بیشتر عقب میام اونو بیشتر آبروریزی میکنن
دوتاییمونم به هیچ وجه نمیتونیم تا سال آینده مستقل بشیم به علتی و نمیخوایم اجازه بدیم برامون تصمیم بگیرن
خواهش میکنم دلمو آروم کنین