هعی
نامزدش اصلا منو نمیشناخت و تاحالا همو ندیدیم
یک ماهی بود از دوستم خبر نداشتم یهو رفتم تو پیجش دیدم منو از پیجش انداخته بیرون و پروفش عکس دستاشونه و بیوش زده متاهل
مادر بزرگم گف عقد کردن دوستم فامیلای شوهر خالم اینان
دیگه منم تبریک نگفتم و شمارش و همچیشو پاک کردم