هر چی بدبختی میکشم زیر سر اونه. میلیارده, کلی رابط و آشنای کلهگنده داره ولی از گدا هم گداتره. یه قدم واسه بچههاش برنمیداره.
شوهر من کار و بار خودشو داشت, توی یه شرکت داشت کار میکرد و وضعمون خوب بود. زنگ زد گفت بیاین پیش ما, من براتون خونه میگیرم, شرکتو میزنم به نام شوهرم همونجا مشغول به کار بشه دست داداشاشم بگیره. ما هم گولشو خوردیم نه تنها شهر زندگیمونو عوض کردیم, من از دانشگاهمم انتقالی گرفتم از تهران رفتیم به امید یه زندگی بهتر. الان همون خونهی قبلیمونم نداریم. زده زیر همهی حرفاش
نه خبری از خونه شد و نه اون شرکت که ایشالا درشو گل بگیرن. ماشینمونم فروختیم مدل پایینتر گرفتیم که یه خونهی درست و حسابی رهن کنیم. به روی خودشم نمیاره که گند زده توی زندگی ما