آرزوم مرگ مامانه

پدر من که از بچگی منو سگ خطاب میکرد و تهدید به بریدن سرم میکرد. اون که هیچ. مادرم ازدواجی رو که گفتم نمی‌خوام. به خاطر اینکه جواب مردم رو نده با بداخلاقی مجبور به ازدواج کرد.من ۲۱ سالم بود.فکر میکرد میترشم تایپیکام رو ببین چقدر ازدواج اشتباهی کردم و تو گل گیر کردم. پدر و مادرم خودخواهن خودخواه . فقط حرف مردم براشون مهمه

بکوب درس بخون برا کنکور بعدم برو یه شهر دیگه خوابگاه 

ازشون دور شو

تقابل و در کنارشون بودن انرژیت و از بین میبره 

سعی کن تو کنکور موفق بشین، بعد یه انتخاب درست کنی که از چاله به چاه نیفتی، بعدم کم کم ارتباطت رو کم رنگ کن، ازین قسم ادما باید فاصله بگیری 

عزیزم اهمیت نده منم مادرم خیلی گیره و اخلاقش یجوریه کلا قدیمیه طرز فکرش با اینکه دهه شصتیه حرفای بدی میگه بهم تو عصبانیت دلم میشکنه الانم ده روزه قهرم حرف بدی بهم گفته که دلم شکونده تازه رو‌ موضوعی بود که فکر میکرد به صلاح منه ولی تا اینکه گفتم به زندگی من کاری نداشته باش تلخ شد باهام😅

جفتشون بد بودن. مادرم باعث ازدواجم شد. منتها چون پدرم نمی‌ذاره بعد طلاق مستقل بشم و بددله و من دارم میسوزم. نرفتم بیشتره ازش

مادر من خودش تو نامزدی حامله شده الان سر هیچی به من میگه جلو پدرم این دختر نیس زنه😅 دلم انقد شکست که با اینکه من هنوز باکرم (تو عقدم)

اشتباهه هیچ کس دردمو نمیفهمه اما ارزوی مرگ دشمنمو هم هیچ وقت نمیخام چ برسه به پدر مادرم میدونی چون میدونم مشکل داره بابام ادم روانی هس تو بابامو حتی نمیتونی تصور کنی باعث میشه از خودت متنفر بشی از وجودت همه چیییییی،اما مادرم بخاطر بابام پرخاشگر شده اما میدونم دوسمون داره،خیلی وقتا گفته بخاطر شما فلانه و... اما دوسش دارم ،ادم وقتی یکیو دوس داشته باشه بدیاشو نمیبینه ،حتما مادرت تحت تاثیر یه چیزی این جوردی شدن ،مادرم چون مامانش دختراشو ادم حساب نمیکنه سعی میکنه باهامون خوب باشه ،اره ممکنه حق با توباشه ولی پدرم به تنهایی کافیه واسه...

مادر من حرف بازه هیچ وقت نتونستم رازهامو بهش بگم چون میدونستم درک نمیشم بعد می‌گفت تو به من نمیگی هیچی یبار گفتم چنان واکنش داد که 😅😕

من آرزوم مرگ جاری و مادر شوهرم ده روز اونجا بودم پست سرم کلی بدگوئی کردن امروز به شوهرم گفتم خدا بینمون داوری کنه وسلام