سلام
اینجا تنها جایی که میتونم حرف بزنم...
من درگیر چندتا مسئله ایم بعد مثل همیشه همچی عالی نیست یعنی غذام آنچنانی نیست خونم برق نمیزنه و...
و همچی معمولیه اونم فقط مدت کوتاهی
غذا درست میکنم دیشب سالاد مرغ با نون باگت
چون زیاد بود امروزم خوردیم تخم مرغم دوتا دوتا هم نودلیت بگم که من فقط نصف ساندوچ خوردم بعد بقیش شوهرم خورد بخاطر یدونه از همون مسائل اشتها ندارم بشدت بعد نون رو من تو فریز میزارم بکم یخ زده بود گذاشتم باز شه تا تخم مرغ بخوره یهو هوف و عصبانی میشه من میفهمم یجور رفتار میکنه بعد من گفتم چرا عصبانی خوب گفت غذات فلانه و کوفت کی تو غذا درست حسابی نپختی و همیشه هم از همه کارام ایراد میگیره اما من تلاشم میکنم
بعدم من گفتم یه مدت همش بعد گفت قبلش چی باورتون میشه اونهمه زحمت من رو ندیده گرفت من هر دوهفته کیک درست میکردم ژله هفته چندبار برنجی مرغ ماهی هرچی فکر کنید نیم ساعت بعدش گریه کردم اونم اصلا انگار نه انگار غذا خورد رفت اتاق 🙂 من باید چیکار کنم
بخاطر واضح بودن مسئله میگم یکی از مسائل من سه ماه پیش حامله شدم مول شد هنوز درگیرم الان حالت تهوع درد بب اشتهایی شدید دارم حالم همش بعده تا ده روز دیگه که میرم کورتاژ بعدش خوب میشیم( این دومین باره مول شده)
اون یکی هم اینه من درگیر امتحان های مستمر بزرگسالانم
بنظرتون چیکار کنم