یه طوری انگار من مادر اونم اونم به خودش نمیرسه به سلامتیس اصن خودشو رها کرده وزنشم ....
جونیش که دو تیم سر کار بود بعد بابام اذیتش میکرد با ی زن مراقبت از ماهم بود
خلاصه همیشه خدا اصطراب دارم براش و نگرانشم هرجا میرم فکرم پیششه و گریم میگیره 🥹 نمیدونم چیکار کنم
الانم افسردگی گرفته تو خونس بین بچه هاش فقط من به فکرشم