دو سال و نیمه ازد کردم ولی شوهرم همش میگه یکم دیگه صبر کن مندیگه دارم میترسم الان رفتم تاپیکه یه خانمی رو خوندمکه متولد ۷۱ و بچه سوم میخواد خشک شدم از استرس؛دوست دارم شوهرم خودش خیلی بخواد که بچه دار بشیم که حمایتم کنه دوست ندارم با اصرار و التماس بشه؛اطرافیان تقریبا دیگه ساکت شدن و جلومون نمیگن ولی دیگه دارم میترسم.همش عین خلا میگم یائسه نشممم.شوهرم همش میخواد باهم سفر بریم خیلی هم رفتیم هم داخلی هم خارجی؛الانم بهمگفت نامردم تا اردیبهشت نبرمت اونجایی که دلت میخواد.جای من بودین چی کار میکردین؟
از همین امشب اقدام شروع کنید
اگه واقعا دلت بچه میخواد جدی بهش بگو
من ۴۳ ساله و ۵۰ ام دیدم حامله شدن
ولی اختلاف سن خیلیه دیگه
خب شوهرت چرا نمی خواد
حداقل برو آزمایش و سو نو مشکلی نداسته باشی برا بارداری
آخه باید حتما شوهرت راضی باشه..وگرنه تو بارداری اصلا بهت اهمیتی نمیده و داغون میشی
سنتم بالاست و بارداریت پر خطر میشه کم کم
هیچی به تفريحت ادامه بده.همچنین خوش به حالت
می رفتم همونجا که دلم می خواد بعد بچه دار میشدم
بچه خیلی خوبه
منم بچم رو از دست دادم
سنت هم داره بالا میره، معلوم نیست بمحض اقدام باردار بشی
من بعد از 8 سال بچه دار شدم و بچم سقط شد
بنظرم حامله شو
به هر شیوه ای که میتونی
وااااااااااااای گفتی منم همینم
بهش بگو دوست دارم با بچه مون بريم واسش خريد كنم چقد واسه خودم از اونجا چيز بخرم خسته شدم غر بزن
حالا شما اقدام کنید شاید یه سال طول کشید
بعدم با بچه ام میشه رفت ها زود بزرگ میشه
من خودم سی و یک سالمه شوهرم سی و نه .تنها چیزی که تو زندگیم کمبودشو احساس نمی کنم بچس .الانم خیلیا بالای سی و پنج سالن هنوز ازدواج نکردن. به شوهرت بگو رفتم ازمایش تعداد تخمک دادم گفتن تخمکات کمن باید زود بچه بیاری .دروغ مصلحتی بگو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
