پدر همسرم انگار توی حموم تشنج میکنه، از قضا همسرم یه سر میره بهش سر بزنه، یه دفعه میبینه افتاده وسط حموم ، به بدبختی میکشدش بیرون و زنگ میزنه اورژانس و ...
بعدم کلی نشسته گریه کرده..
به پدرش خیلی وابستس..خیلی..
الان تازه اومد خونه، چشماش باد کرده و قرمز شده، دوباره اومده خونه میگه اگه یه بلایی سرش میومد من چیکار میکردم؟ اگه نمیومدم خونه ش چه بلایی سرش میومد؟
و دستاشو میگیره جلوی چشماش و گریه میکنه
تا حالا انقد ندیده بودم که گریه کنه..واقعا قلبم درد میگیره تو این موقعیت میبینمش..
میگه دوباره میخوام برم بیمارستان پیش بابام ولی حالش خوب نیست میترسم اتفاقی براش بیوفته