خانواده هامون درجریانن ولی هنوز رسمی نیست بخاطر ی سری مشکلات(نپرسید لطفا)
یکساله باهمیم.
خیلی کم توجه و محبت میکنه خیلی کم بیشتر موقع ها خودم یجوری به روش میارم بلکه یاد بگیره
اصلا انگار براش اهمیت ندارم انگار مهم نیستم براش
پریود میشم دلم میخواد در حد ی ساعت پیشم باشه نمیاد اصلا درک نمیکنه و هرماه سر همین بحثمونه آخرشم قهر میکنه که من برم نازشو بکشم
تا بهش بگمم میگه خودم حالم خوب نیست ولی اینقدر دروغ گفته دیگه باور نمیکنم
جداشو
چند سالتونه
بنظرم ببشتر بهش فکر کن بحث یه عمر زندگیه
فکر‌کنم بعد دو تا بچه یادت میفته که ای کاش همون سال جدا میشدم
ببین این داره با رفتارهاش میگه تو براش مهم نیستی...الان اگه بی خیالش نشی بعدا ممکنه پشیمون بشی که چرا وقتتو براش هدر دادی....پسری که دوستت داشته باشه رفتارهاش از اول درسته...لازم نیست دوست داشتنو یادش بدی
نازشو نکش
وقتی میگه حالم خوب نیست
بگوش چی شده
نکنه توهم پریودی ؟؟
شاید بخاطر مشکلات ناراحته
ببین تو دلش چی میگذره
اکثر مردا همینن
بعضی هاشونم که بلد نیستن
واینکه توتایم پریود حساسیت ما خانوما به شدت زیاد میشه
