سلام بچه ها ؛من ۳ تا خواهرشوهر دارم کارهای یکیشون عجیبه؛گفتم بهتون بگم بخندیم یکم شاد بشیم یکیشون یه پسره ۲۶ ساله داره و یه دختر ۲۲ ساله و خودش سنه کم ازدواج کرده؛کارهاشون به نظره من یه جوریه ؛مثلا خواهرشوهرم باید حتما باشوهرش تو یه بشقاب غذا بخوره و تو یه لیوان آب یا دوغ و هر جا هم میره میگه که برای من و آقارضا یه بشقاب بزارین ؛بعد خواهرشوهرم حتما باید کنجوسفره بشینه و صاف نمیشینه و پشت به ما و رو به شوهرش میشینه(نمیدونم فهمیدین چطوری)یعنی من که کنارش بودم چند بار پشتش به من بود ،بعد تو دهنه هم میزارن!!!ادم چندشش میشه؛تو رو خدا نیاین بگین که حسودیت میشه؛من چندشم میشه؛بعده بله برون که ما رو پاگشا کردن گفته بود شوهرم که جا نخورم منم به خانوادم گفتم که جا نخورن وای شوهرش یه افتخاری میکرد که نگو به داداشم میگفت ما ... ساله که اینجوریم و هی شوهره خواهرشوهر به ما میگفت شما هم اینطور باشین و منم گفتم نه من چندشم میشه و یکهو همه ترکیدن از خنده.خخخ یه شاهکاره دیگشون که جاریم قسم میخوره میگه الان ۵ ساله که نمیکنن و قبلا میکردن تو جمع نشسته بودن همه اینا یکهو باهم میرن حموم؛!!!گفتم کاش منم بودم میکردن به دره شاد میشدم از خنده؛و یا یه بار دیگه یه شاهکاره دیگشون اینه که وقتی خونه مادرشوهر میخوابن مادرشوهرم یه تخته یکنفره داره رو اون میخوابن و صبح تا شب برامون تعریف میکنن که چیشد و چه طوری سر کردنو اینا یعنی شوهرش میگه من نرگسو گفتم بیا رو دستم بخواب ... و کامل توضیح میده فکر کنین برادرهای یارو و پدر یارو همه هستن البته پدرشوهر و مادرشوهر عشق میکنن.
فکر کنین من دو سال و اندی است که مزدوجم و شوهرم فقط پنجشنبه ها ناهار میاد بعد مادرشوهر میگفت هفته بعده عروسی (یه ساختمونیم)میگفت باید با ما عدا بخوری و علی تنها بعدا بخوره!!!بعد تو حرفهاش میگفت نرگس رو بکشی بدون شوهرش نمیخوره!!
گفتن زندگی مشترک ولی دیگه نه تا این حد 😆
چه حال بهم زن🤢😷🤢😵😨😩😬
خوبه از بچه هاشون خجالت نمیکشن
اینا دیگه زیادی مشترکن با هم 😆
😷😷👎
خوبه باهم نمیرن دستشویی
لابد از اینجور زندگی کردن لذت میبرن
چقدر چندش اه اه اه .
خوبه که همدیگرو تا این حد زیاد دوست دارن ولی دیگه خوب نیست با جزئیات براتون تعریف میکنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
