سلام خانما خوبید من باردارمشهر غریب هستم الان اومدیم شهر خودمون و مادرممرفته خونه خودش از پدرم جدا شده و من تنها بچه اش هستم برای زایمانم میخوام ببرمش پیش خودم قبل اونمبرام سیسمونیاورد ۲۰روز پیش هم بودیم تا اومدیم ..حالا امروز میگفت میخوام بیام شهر تو برم سرکار شباهم بیام خونه تو بخوابم بخدا من راضیم همش با مامانم باشم اما میترسم شوهرم ناراضی باشه و به روش نیاره لطفا قضاوت نکنید اما نمیتونم به مامانمم بگم نیاد همش احساس میکنم اگه بیاد زندگیم سرد میشه نمیدونم
خوشبحالشون من نمیدونم چرا انقدر زندگیم سخته از اونورم برادرشوهرم اومده مونده خونم یعنی هفته میاد می ...
اره شوهر خواهرشوهرم مادر نداره از بچگی با زن بابا بزرگ شده خودشو برای مادرشوهرم حسابی لوس میکنه یکی از دلایل طلاق مادرشوهر پدرشوهرم پشتیبانی همین شوهر خواهرشوهرم از مادرشوهرم بود. همه جا میبرتش دیشبم رفتن با هم مسافرت. مادرشوهرم از اینایی هست که همش اویزونه حالیش نیست شاید یکی نخواد باهش همسفر بشه همین دامادش که خیلی دوستش داره یکبار عصبانی شده بود ما برنامه ریختیم بریم کربلا مادرتون هم میخواد بیاد اصلا خجالتم نمیکشه این زن اینا 10بار برن سفر هر ده بار و میره حتی میرن خونه فامیلهای دامادش خجالت نمیکشه میره فقط شانسی که داره داماده عاشقش وگرنه هرکس دیگه بود تا حالا خواهرشوهرم و طلاق داده بوپ