نامزدم باهام قهره بش گفتم نمیرم بیرون رابطه هم میخواد بعد بهم میگه یه دوست دارم سفیده اونجاش تیرس مال تو هم تیرس بعدش گفت فکر نکن بری بیرون کار بزرگی انجام میدی هربار مرخصی میام دو سه بار میرم بیرون وللللللیییییی طبق چیزایی که وقتی پیشش بودم فهمیدم اصلا چیزی بلد نیست یبار تو ماشین خوابم برد سوتینم باز شد گف بالا بده ببندم بلد نبود فکر میکرد با نخ بسته میشهههه دارم دیونه میشممم توروخدا گیجم من الان