بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊
اگر وسط هاشی راه و روشش هم بلدی و اراده خیلی قوی داری پارتنر صحبت کردن و تجهیزات تصیح گردن روزی ۵ و ساعت زمان گذاشتن داری آره میشه
بچه ها اگر علاقه به زبان دارید و میخواید حرفه ای یاد بگیرید در ایتا کانال دارم ممنون میشم حمایت کنید. بهم بگید بهتون لینکشو بدم. سوالات تکراری که دیدم و جواب های مشترک:❣️اول: اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشید. ❣️دوم: اونقدری که فکر میکنید آدما به شما اهمیت نمیدن و اصلا به شما فکر نمیکنن پس بیخیال. ❣️سوم: وابسته نباشید مخصوصا احساسی. ❣️چهارم: چرا اینقدر دهن به دهن آدما میزارید؟؟ بی اهمیت باشید هرچی گفتن بگو اوکی تو درست میگی. ❣️پنجم: نصیحت به از خودم کوچکتر اینکه بیشتر کتاب بخون و تلاش کن و تنبل نباش و رو خودت سرمایه گذاری کن. زبان و کامپیوتر و مهارت های مختلف یاد بگیر. ❣️ششم: ولله پسرا ارزشی ندارن که بهشون وابسته شید و گریه کنید و حرص بخورید. هیچ آدمی از اینکه دوست پسرش ولش کرده نمرده . ❣️هفتم: اگر کسی مسخرت میکنه اصلا حساس نشو و بی اهمیت باش و باهاش بخند یا زل بزن تو چشماش و هیچی نگو اگر ناراحت بشی و جواب بدی اونم خوشش میاد و هی اذیتت میکنه.❣️هشتم: اسم دختر: ترنم، بهار، دُرین، دلارام، تیارا، تارا، نفیسه، ارام. اسم پسر: نریمان، شروین، دانیال، بنیامین، کارن، عماد، نوید. ❣️نهم: آدما همه اسکلت هستن با یه گوشت روش پس فرزندم شل کن.
نه از یه سنی به بعد اصلا کلاس زبان رفتن هیچ فایده ای نداره به نظر من ، خودت میتونی راحت یاد بگیری البته اگه پایت خیلی ضعیف نباشه، خصوصاااا با وجود یوتیوب
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊
چجوری؟ از گرامر متنفرم هرچی بیشتر میخونم بیشتر گیجم میکنه زمان آینده زمان آینده...زمان استمراری...گذشته...گذشته آینده اه اینقدر زیاده
اصلا نمیتونم گرامر رو درکش کنم هرچی بیشتر تلاش میکنم بیشتر از زبان زده میشم
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت