دخترم شیش سالشه یه پسر عمه داره که هفت سالشه
پسرعمش خیلی بهش حسادت میکنه و کلا بچه ی نا ارومیه یعنی فقط با دختر من این رفتارو نداره
هر موقع دوست داشته باشه با دخترم بازی میکنه و هر دفعه که نه اونو مسخره میکنه و کلا اگر خونشون باشیم به همه بچه ها اسباب بازی میده فقط به دخترم نمیده یا میگه از خونمون برو بیرون
دخترم از همه نوه ها کوچیکتره و یه جورایی زور این بچه فقط به دختر من میرسه
مادر این بچه فوت شده چندماهه و منم نمیتونم یعنی دلم میسوزه که بخوام دعواش کنم بقیه هم همینن یعنی به خاطر این قضیه کسی دعواش نمیکنه
حالا ماجرا اینجاست دختر من فکر میکنه از اسمون فقط این یه بچه افتاده پایین و هر وقت باهاش بدرفتاری میکنه میره بهش میگه ببخشید و کلا هرکاری میگه انجام میده که مورد تایید باشه
من خیلی از این موضوع میترسم
میترسم شخصیتش جوری بشه که به خاطر بازی کردن یا کلا مورد تایید بودنه دیگران دست به عرکاری بزنه یا ازش سواستفاده بشه
چیکار کنم واقعا روانی شدم هر دفعه میایم خونه دخترم تو صحبتاش میگه من یه ادم خیلی زشتیم هیچکی دوسم نداره
اینم بگم نمیتونم ارتباط رو قطع کنم ما با این خانواده تو یه ساختمون زندگی میکنیم و خونه مادرشوهرم همیشه همه نوه ها با هم جمعن