2777
2789
عنوان

با خواهرم رفتیم بیرون

172 بازدید | 9 پست

با خواهرم رفتیم بیرون شب بود من گفتم سوار همین تاکسی اینا شیم سوار شخصی نشیم(میترسم از ماشین های شخصی چون دوستمو یه بار خِفت کردن)

خلاصه همین اولین ماشین اومد یه پراید بود دو تا از این پسرای ترسناک جلو بودند خود راننده و رفیقش پشت هم یه پیر مرد نشسته بود ما سوار شدیم دیگه خواهرم گفت ماشین گیر نمیاد سوار شو

این راننده خیلی بد رانندگی میکرد چند بار نزدیک بود تصادف کنیم.

پیاده شدیم من اشتباه کردم یه کلمه به خواهرم گفتم 

خوبه حالا گفتم تاکسی سوار شیم اگه میگفتم شخصی سوار شیم سوار چی قرار بود بشیم 

خانما این خواهر من هر چی از دهنش دراومد به من گفت آره دیدی یارو سگ ماحالت نکرد اینجوری میگی از بس خرابی فکر می‌کنی همه شبیه خودتن همه می‌خوان بهتون بدزدن دیدی یارو نگاه سگم بهت نکرد اینجوری میگی

اصلا یه حرفا زد پام چسبید زمین الآنم هی حرف میزنه انتظار داره من باهاش حرف بزنم دوباره 

چیکار کنم بااین ؟؟

الان هی اسممو با جان صدا می‌کنه فکر می‌کنه خر میشم

با کِه نَجوا بُکُنَم این هَمه تَنهایی را ...️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز