مامان و بابا ی آدم های هستن که به ظاهر مهربونم میان تا وقتی که طبق مرادشون باشی یعنی اگه بگن بمیر باید بمیری هیچوقت بهم احترام واقعی نمی‌زارن و هر وقت به نفعشون باشه احترام میزارن هیچوقت منو درک نکردن حاظرن من تو بدترین شرایط بیوفتم من اذیت و ازار بشم حالم بد بشه ولی حرف خودشون باشه با رفتارشون دل منو میشکنن حرف هاشون غیر منطقی وقتی یه چیز منطقی میگم فقط بلدن داد و جیغ بزنم که آره من بدبختم حالم واقعا بده از ثانیه ای که مدارس تعطیل شد پاشدن رفتن مشهد و منو پیش خالم گذاشتن که دحتراشون منو خیلی اذیت کردن بعد دوباره با خالم رفتیم مشهد بعد دوباره برگشتم شمال حالا میگن با می‌خوایم شمال توی ویلا ی دوست بابام تا روز ۱۶ هم بمونیم من هزارتا دلیل آوردم که همه منطقی بود که برگردیم خونمون قم اما مامانم که فقط جیغ می نه بابام هم به کتک تهدیدم می‌کنه من واقعا نیاز دارم برگردم خونمون از اون موقع حمام نرفتم خودم از خودم حالم بهم میخوره هیچی لباس نخریدم واسه عید همه ی لباسام کهنه و کثیف و شسته نشدن اتاقم بهم ریخته ست تو قم امتحانات سختی دارم که قراره شروع بشه و حتی به کلمه نخوندم هزار تا کار قم دارم نمیخواهم دیگه برم شمال حالم واقعا بده کاش فقط یکمی منو درک کنند ازشون متنفرم
حموم چرا نرفتی اخه
چقدر بی درکن
آخی شرایطی رو درک میکنم .منم از مسافرت طولانی بدم میاد
خب حداقل مامانت باید حرفت رو گوش بده
دیگه حموم نرفتن تقصیر بقیه ننداز
واقعا فهمیدم هیچکس قرار نیست به نظرم احترام بزارم هر وقت ازشون حمایت کنی بهت احترام میزارن تزاری حاضرند بکشنت و نفرینت کنن بابام یه بار به خاطر یه چیز کوچیک خیلیییییی کوچیک نفرینم کرد
زندگی به من یاد داده واسه داشتن آرامش انعطاف پذیر باشم...
حمام برو،قبلش حمام رو بشور شامپو هم بخر...
واسه امتحان هم کتابات میاوردی می خوندی..نه خودت اذیت میشدی نه مامان بابا
به نظرم شما وسواس داری 10 دقیقه دوش گرفتن چیزی نیست ...
مگه میخوای رو زمین حموم بشینی و قل بخوری
یه دوش ایستاده ده دقیقه ای مگه چیه
بعدم کسی ک میره سفر از خونه شامپوشو میاره با یک بار شستن مو با شامپو بد هم هیچی نمیشه چیزی هم ک زیاده داروخونه و سوپری میرفتی ی شامپو میخریدی
