راستش من خیلی تنهام تنها دوستم مامانمه و هفته ای دوبار بیرون میرم تنها خانم هایی که میبینم مادرشوهرم ودوتا خواهر شوهرام و مادرم هست تمام.....گاهی سفره صلوات هم میرم ولی هم کلام زیاد نمیشم......این چند روز که همش عید دیدنی بودیم روحیم عالی شده حالم خیلی خوبه ولی همسرم همش ازم ایراد میگیره چرا این حرف رو زدی اینو گفتی اونو گفتی منم تصمیم گرفتم کلا لال شم دوباره......صرع دارم و حس میکنم بیهوده ام مخصوصا که امشب بهم گفت تو دیوونه بودی از قبل ازدواج خیلی دلم شکست