فامیل نزدیکه
سنشم زیاده آدم خجالت میکشه چیزی بگه
خیلی سعی کردم چیزی بگم نتونستم روشو ندارم
اگه بگم اونم یچی میگه من دیگه نمیتونم خودمو کنترل کنم داستان میشه
بعد مادرمم خیلی تاکید میکنه ک کاریش نداشته باش بزا بپرسه
ولی خب فقط پرسیدن نیست که متلک میگه