کتابتو خوندم آدم درستی بودی دیدم که چه قدر به همه کمک میکردی چه قدر حواست بود که خدا ازت ناراحت نشه
تو روح زنده ای حتما منو میشناسی منم یه جورایی البته خیلی درصد کمی شبیه تو ام به جز وقتایی که حالم خوب نیست و حوصله و اعصاب ندارم اگه کاری از دستم بربیاد انجام میدم برای کسی اونم فقط به خاطر رضایت خدا
به قول یه عزیزی که میگفت همون طوری که یاری میکنی یاری میشوی
الان عاشق شدم دلمو به یه پسری باختم که پسر خوبیه از بین همه ناراحتی های زندگیم انگاری این درد از همه بدتره
فکر این که با یکی دیگه ازدواج کنه برای یکی دیگه بشه منو به هم میریزه احساس میکنم مغزم میخواد بترکه
آقا ابراهیم خودت هم خوب میدونی که چه قدر برای خدا عزیزی آقایی کن مثل همیشه که دوست داری به بقیه کمک کنی منم مثل خواهرت به غیرتت قسمت میدم از خدا بخواه و واسطه شو منو به این پسر برسون خدا بخواد خودش راهشو درست میکنه من به عقل ناقصم هیچ راهی نمیرسه ینی یه راهی رسید که نتیجه نداد
آقا ابراهیم درحقم برادری کن تورو به حضرت زهرا قسمت میدم