این خانم همسایه ی مادربزرگم بودن و سال ها بعد ازدواجشون باردار نمیشدن ، دیگه توسل به اهل بیت و طلسم و دارو و درمان و... همه ی روش ها رو امتحان کردن اما افاقه نکرد.
دیگه به قدری قضیه کش دار شد که تصمیم گرفتن برای همسرش زن بگیرن..
تو همین حین ، خانم متوجه میشه بارداره و کلا زندگی که داشت از هم میپاشید انگار جون میگیره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.