حتما خدا میخواد در زمان بهتری نعمتش بهت بده گلم
خواهر شوهرم بعد ده سال و چند بار ای وی اف باردار شد اونم طبیعی بدون رفتن به دکتر خودش می‌گفت می‌خواستیم پول جمع کنیم از صفر شروع کنیم که خدا سورپرایز ش کرد درست وقتی می‌رفت باشگاه ورزش و کارای سنگین انجام میداد ناامید نشو
والا من جای تو بودم باز کار نمیکردم نهایت پا میشدم تو خونه یه دور میزدم باز میشستم. فکر کنم مهمه که خم و راست نشی. نشستی کابینتارو مرتب کردی کتری سابیدی والا این کارا منم خسته میکنه... به خاطر خودت میگم چون این دارو ها واقعا عوارض دارن چه جسمی چه روحی. من جاریم یه مدت دارو مصرف میکرد به حدی اذیت شد که بی خیال شد شما که تا اون مرحله پیش رفتی باید بیشتر تحمل میکردی... بازم بی خیال باش شاید صلاحت تو این مرحله این بوده نا امید نشو
واقعا واجب بود این همه کار انجام بدی؟
من بجز تودلیم هیچکس و هیچ چیز برام مهم نبوده و نیست،
بقول مامانم ی سال بچه داری، ی عمر خونه داری...
برا تمیز کردن و سابیدن همیشه وقت هست
دفه بعد ک انتقال دادی گوشیتو خاموش کن با هیچکس ارتباط نداشته باش،فیلم ببین موسیقی شاد گوش بده و تودلیتو باور کن و عشق کن باهاش حرف بزن
همش باخودم میگفتم اگرمنفی بشه وسرعیدی خونم اینجوری کثیف ونامرتب باشه چی؟ انوقت هم بچه ندارم هم خونم کثیفه ، باورم نمبشد که ممکنه بشه و بگیره هنوز توناخودآگاهم فکر میکردم جواب منفی فقط باید ببینم.
باخودم میگفتم شوهرم انجام میده کارا رو ولی وارد کار که شدم دیدم نمیشه یه جاهایی باید خودمم کارای سرپایی انجام بدم
خلاصه اشتباه کردم
حال دلت رو میفهمم.انشالله خدا به حق این روزای عزیز دامن همه ی منتظرها رو شاد کنه.۶سال دنبال دکتر و دارو بودم.چقدر پول آزمایش و قرص و دارو دادم.پولی که خرج میکنی یه طرف حرف های مردم یه طرف.فقط فقط به خدا توکل کن و به ائمه متوسل شو.من با سومین انتقالم،دوقلو باردار شدم.خدا رو شکر .انشالله هر چه زودتر قسمت شما بشه.الآن بچه هام هر روز میزنن سر و کله همدیگه.روزای سخت میگذره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
