من با مادرشوهرم زندگی میکنم..
خونه جاریمم باهامون نزدیکه تو یک کوچیه هستیم
پسرم 5سالشه دختر جاریم3سالشه
اگه دختر جاریم بیاد و خراب کاری کنه پسرم بهش میگه چته تو مادرشوهرم با سر سفیدش خجالت نمیکشه ب پسرم میگه چرا ب اون میگی چته تو خودت چته😐😐😐
یعنی نوه های دیگه اش میان اینجا پسرم از کنارشون رد میشه بد و بی راه بار پسرم میکنه حتی میزدنش 😐یعنی هرکس میاد اینجا برادرزادههای مادر شوهرم یا نوعاش باید پسرمو بزنن پسرم حق نداره بزنتشون چون اونا مهمان هستن 😐😐😐
مادر بزرگمم همینجاست با ما مادر بزرگم میشع مادر شوهر مادر شوهرم
بعد اون دوتا پچ پچ میکنن حرف میزنن پشت سرم میگن پسرش شیطونی میکنه میخاد حرفش نزنیم😐😐اخه شما بیخود میکنید حرف بزنید بی فرهنگا هنوز حرف زدن با بچه رو یاد نگرفتن امروز بچم رفته نشسته رو عفن نشسته کاریم نمیکنه صداشون رو هواست بیا پایین تو حال راه میره میگن چقدر راه میری بشین با دو چرخع اش بازی میکنه میگن برو دچرختو جم کن توپشو میبره بازی کنه میگن الان خوب شد توپ اورده هیچی نگید توروخدا فقط دعا کنید برام خدا شوهرمو سر عقل بیاره برامون خونه جدا بگیره😔💔