شوهرمن همه خوبی داره حالا دیگه وارد حزییات نمیشم یه عادت بد داره زیاد اهل جمع و اینا نیست یعنی مهمونی حوصله نداره اگه بیاد هم زیاد نمیمونه از طرفی دخترمنم عاشق جمع و مهمونی ایناست اکثرا شوهرم میگه من میرم خونه شما بیاین مثلا با یکی من دوست ندارم نمیشه همش مزاحم کسی بود جیکار کنم کلافم
اخ نگو که الان چشام اشکی هست بخاطر همین اخلاقش
چرا مزاحم کسی بشی ؟ اسنپ یا تاکسی بگیر برگرد .
والا در مقابل همه خوبی که میگی شوهرت داره این یه مورد اصلا به چشم نمیاد . الکی فکر خودت رو مشغول نکن
شوهرمنم کلافه میشه جایی میریم حتی خونه ی مادرش
خب خودتون دوتایی برین دیگه چه گیریه اونم همش باشه
شوهرت خودخواه نیست که نزار شما ها برین
تو هم خودخواه نباش که حتما توی جمعا حضور داشته باشه
کنار بیاین باهم
اهمیت نده بزار راحت باشه چرا فکر فامیل اشناها مهمتر از ارامش شوهرته برات؟ احتمالا خیلی درونگراعه شوهرتون باید درکش کنی
و پشتش دربیای وقتی زود میره بقیه پرسیدن عه چرا رفت بجای خجالت مثل ی زن قوی پشت شوهرت باش و ازش دفاع کن بگو مهمونی دوس نداره خیلی کلا اینجوره شخصیتش درون گراست.
من خودمم ی مقدار درونگرام اگ زیاد بخوام برم مهمونی واقعا حالم بد میشه از نظر روانی و نمیتونم تحمل کنم . شاید ماهی دو سه تا مهمونی برم و اگ بیشتر از ی حدی طول بکشه یا خیلی پشت هم و زیاد باشن مهمونیا ب شدت بدم میاد، سعی کن کمتر هم مهمونی برین و بعضی وقتا کلا نبریش. بنده خدا دست خودش نیس درکش کن و فکر بقیه مهم نباشه برات ، مهم ارامش تو و همسرته
موفق باشی
بخدا خیلی درکش میکنم بعد کلا بعد فوت مادرش از جمع بیشتر فراری شده منم ولی حق دارم دوست دارم کنارم باشه تو جمع دوست ندارم مزاحم کسی بشم که منو ببره خونه خودش زودتر میره از طرفیم دخترم عاشق مهمونیه زود بریم خونه گریه میکنه بخدا به من باشه نمیرم هم اینکه دخترم خیلی عاشق مهمونیه همین اینکه چون شوهرمن نوه اوله هرجا میرن دوست دارن اونم باشه یعنی اینقدر زنگ میزنن تا مارو میبرن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
