من برای خواستگاری خواهر نمک نشناسم هی طرفداریشو میکردم آخر سر داداشمگف ی بچه حق دخالت توی این مسائل مهم رو نداره یعنی اون لحظه ی حال بدی بهم. دست داد نگم برات
یبار چند سال قبل داشتم تو خیابون راه میرفتم چند تا پسر خوشپوش و خوشگل جلو مغازه وایستاده بودن ،من سُر خوردم با ک و ن خوردم زمین 🤣🤣زدن زیر خنده خودمم خندیدم ک ضایع نشم
من تو زندگی هیچکس دائمی نیستم اما بهترین آدم موقتیم که میتونی ببینی
نه آخه داداشم سنش خیلی زیاده مثلا توی ما مرسومه برادر بزرگ حتی به جای پدر حرف میزنه خیلی خجالت کشیدماینو ک بهم گفت ولی دردش اینجاست خواهرم خیلی نمکنشناسه