مامان بزرگم میتونه راه بره ها ولی خیلی سخت. من امروز رو رفتم اولین روز عید کمک کنم. بعد موقع برگشتن چون شب بود . خیلی تو عجله افتادم با آبجیم اینا برگردم شوهر آبجیم هم باهاش بود نمیخواستم دیر برم چون دیگه خیلی منتظرشون گذاشته بودم. بعد یادم اومد ۶ تا لیوان مونده که نشستم. الان من چیکار کنم آخه🤦♀️🥲🫠