قضاوتم نکنید باردارم دست تنهام دو روزه حتی یک ثانیه ساکت نشده فقط موقع خواب دهنش بسته اس خیلی جیغ میکشه خیلی به حدی که سیاه و کبود میشه دکتر بردمش شربت دلدردش رو دادمش پوشکش رو عوض کردم شیرش دادم هررررررر کاری بگید کردم نشد که نشد ساکت نشد که نشد وضعیت خونه ام شبیه طویله اس دارم گرسنگی میمیرم واقعا اعصابم ضعیفه نگین بسپار به کسی چون کسی رو ندارم نگید چرا مجدداً باردار شدی ناخواسته با ایودی باردار شدم نگی چرا سقط نکردی چون هر جا رفتم قبول نکردن
گریه کرد تو گهواره اش هم نخوابید کلی فحش و نفرین گفتم بهش گفتم یا بخواب یا بمیر میخواستم با دستام خفش کنم میدونم بچه اس هفت ماهشه چیزی نمیدونه ولی واقعا دست خودم نیست نمیتونم خودمو کنترل کنم واقعا نمی شد دو بار هم آروم زدم رو پاش سرش جیغ کشیدم من واقعا اینجوری نبودم چیکار کنم خیلی برای آیندش نگرانم وقتی به این فکر میکنم که وقتی این بزرگ شد یکی دیگه به دنیا میاد اونم همین کار میکنه فقط آرزوی مرگ میکنم من اینجوری نبودم واقعا نمیدونم چمه
میترسم دیوونه اش کنم بچمو گناه داره تقصیری نداره هیچی نمیدونه