امروز خونه مامانم بودم
نه بابام بود نه داداشم نه حتی شوهرم
از اونجایی که هم محلی های بسیار وحشی دارن خیلی وحشی
فکر کنم اسمش اکید هست
از اون هی میزدن جلو در مامانم اینا
یعنی شاید بگم اندازه
چند متر فقط میزدن چرا چون دو تا از همسایه ها پیرن اعتراض کردن
اینا دیگه کلا اینور زدن
فرض کنید از ساعت ۳ شروع کردن تا هشت شب
بعد خواهر زادم اومد گفت خاله
تمام شیشه های در مامان جون اینا شکسته رفتم پایین دیدم شیشه نمونده اومده پایین حتی به نما هم زده بودن کلا سیاه شده بود
وای منو میگی در و باز کردم چند تا پسر جلو در
اکید دستشون گفتم جرعت دارید اونو بنداز ببین چیکارت میکنم . اینقدر فوش های بد دادم رفت
بلند داد میزدم و نفرین میکردم همشون
که ایشالا پرچم سیاه بزنن
اون مغازت رو ( ی مغازه بود کلا از اونجا بر میداشتن ) چند نفری
خاک بر سر این چند تا همسایه
مرد هاشون ارزه ندارن
وای دختر یهو مردها به خودشون اومده باشن
چه دعوایی شد
هم دیگه رو زدن لت و پار کردن
خیلی دلم به حال بابام سوخت
تمام درو پنجره رو امسال عوض کرده بود 😔
حالا باید باز پول بده
هرچی هم زنگ زدیم پلیس نیومد 😔🥴