گفتم نگام کن؟من همون دخترم که نگاهت میکرد چشماش برق میزد؟همونی که چشم به راه مینشست از سرکار بیای بپره بغلت؟همونی که میمرد برات؟
تو منو نکشتی تو دختری که دیوانه وار عاشقت بود شکستی،تو عشقمو کشتی،تو همه چیزمو ازم گرفتی شوهری که میمردم براش ازم گرفتی بدون عشق چجوری میخوام ادامه بدم،گریه کرد گفت جبران میکنم گفتم دیگه نمیشه خراب شد الانم کنارتم چون نمیتونم طلاق بگیرم حتی اگه جلو چشمام با یکی دیگه باشی در این حدم برام مهم نیستی میفهمی این تهشه...