بابام وقتی ۱۳ ۱۴ ساله بودم به مامانم خیانت میکنه مامانم میفهمه خیلی جنگ و دعوا میشه ولی آخرش مامانم میبخشتش کاش نمیخشید طلاق میگرفت مارو راحت میکرد از دست بابام دیگه اصلا نمیتونم تحملش کنم همش دنبال کارای خانوادشه اصلا انگار ما وجود نداریم اونا مشکل دارن میان به این میگن هر اتفاقی میوفته این باس بره درست کنه همه این کاراش زندگی مارو به هم میزنه عصبانیتشو سر ما خالی میکنه با پررویی با مامانم دعوا میوفته خودش هر غلط کاری که بخواد میکنه به ما میرسه میشه گناه با اینکه مامانم پرستاره خیلیم درامدش از بابام بیشتره واقعا نمیدونم چرا به این زندگیش ادامه میده مامانم از همه لحاظ سرتره کانلا شرایط طلاقو داره از اول زندگیشون مشکل داشتن وقتی بیکار بود مامانم میرفت سرکار با نداریاش ساخت آدمش کرد حالا دست مزدشه بخدا دلم داسه مامانم کبابه اومدم اینجا اینارو بگم یکم خالی شم بخدا دیگه نمیتونم تحمل کنم امسالم کنکور دارم دارم روانی میشم
عزیزم😣😣😣😣
عزیزم
غصه نخور...حیف همچین مادری حتمن میخاسته کمبود پدر تو زندگیتون نباشه اونم چی شد...
هرجا رفتی منم ببر😢😢😢
واقعا مخاسته شمابدون بابا بزرگ نشین ولی گاهی هم اشتباه بچه ها تو دعوا بزرگ بشن
تو دختر خوبی باش تا کمی جبران شه برای مادرت😞
این انتخاب مامانته که هنوز مونده به پاش شاید دوستش داره به نظر من بچهها نباید تو این روابط دخالت کنند تو هم به اینده خودت فکر کن به کنکورت به ادامه تحصیلت و... مامانت خودش باید به این نتیجه برسه که طلاق بگیره یا بمونه
خدا بزرگه.حتما مادرت صلاح ایتچوری دونسته .
عزیززمم نزار مشگلات اونا رو درست تاثیر بزاره رو درسات تمرکز کن
تو اگر واقعا به فکر مادرت هستی بشین خوب درستو بخون یه رشته خوب قبول شو که جبران زحماتش کنی و اینکه خیلی خوشحالش کنی و نامیدش نکنی 💖💕اونم حتما دلایلی داشته که راضی به زندگیشه
باور کن دوسش داره پاش مونده
مادر و پدر ها گاهی بچه رو بهونه میکنن برای ادامه زندگی
از بابت پدرت هم ناراحت نباش.خوبه میگی کارهای خانواده اش
خب خانواده اشن
باز خدا رو شکر جای دیگه نیست
خودت تو مشکلات بزرگترا دخالت نده
زن و شوهر دعوا زیاد دارن
ولی زود یادشون میره
