برای منم چند سال آنقدر بچه بچه کردن که فکر کردم حالا این بچه بیاد قراره چه اتفاقی بیافته
بچه که به دنیا آمد مادرشوهرم یه دعوا راه انداخت که چرا یه مهمونی ندادی کل فامیلامون دعوت کنی؟ چرا اسمی که من انتخاب کرده بودم رو بچه نزاشتی؟ ....
بعد هم همه رفتن سر زندگی خودشون !
انگار دیگه خیالشون راحت شد که نسلشان قرار نیست منقرض بشه. نه دیگه ذوقی برای بچه داشتن نه هیچی!
مادر خودم هم می گفت حامله بشو هر بار برات غذا درست می کنم و می فرستم! به بار هم غذا درست نکرد!
نتیجه اخلاقی: زندگیتون بر اساس حرف و امید و آرزوهای دیگران نبرید جلو. بعد زندگیتون تبدیل به چیزی می شه که برای دیگران خوشاینده ولی خودت ازش متنفری!