2777
2789
عنوان

طلاق از مرد بی ثبات

182 بازدید | 13 پست

سلام . تو تاپیکهایی قبلیم مشکلاتمو گفتم 

من به این نتیجه رسیدم که باید جدا بشم

از روزی که به شوهرم گفتم میخوام جدا بشم و فقط مدتی همخونه ایم تا پول خونه گرفتن رو جور کنم

میخواد منصرفم کنه ! 

زنگ میزنه چند بار . مهربون شده . چند بار بغلم کرده . میگه درستش میکنم و ساده به دستت نیاوردم و از این حرفا

ولی میدونم مثل همیشه حرف بیخود میزنه و فقط کافیه من رو از طلاق منصرف کنه . دوباره میشه همون ادم سابق


حرصم گرفته از دستش . از اینکه منو چقدر ساده و بدبخت فرض کرده که با دو تا کلمه فکر کرده میتونه همینجوری عین این سیزده سال منو پابست زندگی کنه و همینجوری عمرمو ازم بگیره و بگذرونه


به شدت هم مطمنم با زن دیگه ای هست ولی مدرکی ندارم 

چون صبح من خوابم میره شب برای خواب میاد

نمیبینمش که بخوام آتویی ازش بگیرم

ولی مطمنم با قلبم که با کسی دیگه ارتباط داره و مطمنم رابطه هم جایه دیگه تامینه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یعنی من تو این سیزده سال زندگی که به خیال خودم داشتم زنونگی میکردم و مشاور میرفتم و کتاب میخوندمو و خلاصه با چنگ و دندون سعی میکردم رابطه امونو حفظ کنم

اون داشته فکر میکرده من یک احمقم که هر بلایی سرم بیاره بازم میمونم تو این زندگی


من داشتم واسه حفظ خانواده و اصالت بچم تلاش میکردم 

اون فکر میکرده که یه اس گلم 😐


هیچ وقت به اندازه ی الان برای طلاق جدی نبودم

همیشه با معذرت خواهی و دوتا حرکت پیش پا افتاده عاشقانه میبخشیدمش و میگفتم خدایا توکل به خودت کمکم کن زندگیم از هم نپاشه و انشالله که شوهرم سر به راه شده و زندگیمون از هم نمیپاشه



واییی دیوونه میشم که همه ی این سالها که من داشتم خیلی جدی واسه حفظ زندگیم تلاش میکردم

اون فکر کرده بوده که یه احمق و ساده لوح گیر اورده که با دوتا بوس و دوستت دارم خر میشه و برمیگرده سر زندگی




اینو الان که تصمیمم واسه طلاق کاملا جدی و قطعیه فهمیدم 

چون هیچ تلاش اساسی و مهمی برای حفظ زندگیمون نمیکنه 

و داره به روال خودش ادامه میده

و فکر کرده مثل همیشه من با یک بوسه میشینم سر زندگیم


مطمنم که همه هوش و حواسش جایه دیگه است

اصلا منو نمیبینه و نمیشنوه

فکر میکنه مثل همیشه است اینبارم

و  میمونم

ولی ایندفعه واقعا میخوام برم


از این میسوزم که اینقدر بی ارزش بودم براش

من موهامو تو خونه این مرد سفید کردم

زیر چشام از بس شبا تا صبح تو خونه این مرد گریه کردم چروک و چال شده

جوونی و ارزوها و هدفهام و سلامت جسم و روانم تو خونه این مرد رفت

نباید اینقدر بی ارزش میبودم براش

نباید اینقدر ارزون و بی تفاوت بودم براش

قلبم داره اتیش میگیره

من عاشق مار نشده بودم . عاشق شلنگ بودم .

من این زندگی رو خیلی جدی گرفته بودم و عمرمو صدمو براش گذشتم


خیلی ناراحتم 

کسیم ندارم واسه درد و دل

اصلا نمیخوام بخاطر ابرو و اینده ی دخترم بد شوهرمو پیش کسی بگم

گفتم اینجا بنویسم تا هم درد و دل کنم و هم بمونه برام تا یادم نره

عزیزم احتمالا همسرتون اخِتلال شخصیت خودشیفته داره.با توصیفی که داشتید.برید و درمورد این اختلال مطالع ...

بله روانیه

خودشیفته و خودپسنده

کلا خودشو خانوادشو ادم میبینه

دو قطبی و دو شخصیتیه

جلوی بقیه و خیابون دستامو میگیره و کنارمه

تو خونه اصلا نگامم نمیکنه

درووووغگووووو اصلا حالمو بهم میزنه دیگه دروغاش

خیانتکار ریاکار هرزه

یه ادم غیر قابل اعتماد

سو استفاده گر

حالم ازش بهم میخوره

الان دلم میخواد خودمو فحش بدم تا صبح


کاش حداقل تصمیم قطعیه طلاقمو گفتم سکوت میکرد تا طلاق

با رفتارای سبکش فقط بی ارزش بودنمو براش نشون میده بهم

اخ چقدر از دست خودم حرصیم

من باید خیلی وقته پیش میرفتم . الان دیر شده


این همه سال خودمو اذیت کردم ولی سر قبری زجه میزدم که توش مرده ای نبود 

مفت مفت عمرمو جوونیمو دادم

از ۱۹سالگی تا ۳۲ سالگیم . اوج جوونی و ارزوها و قشنگیامو مفت و مجانی دادم تا این ادم تباه کنم

وای که دوست دارم الان فقط به خودم فحش بدم


بله روانیهخودشیفته و خودپسندهکلا خودشو خانوادشو ادم میبینهدو قطبی و دو شخصیتیهجلوی بقیه و خیابون دست ...

همین که تا میخواید جدا شید مهربون میشه نشانه اختلال روانیه و این درمان نداره خودتون رو نجات بدید، چون تمام زندگیتون رو نابود میکنه

همین که تا میخواید جدا شید مهربون میشه نشانه اختلال روانیه و این درمان نداره خودتون رو نجات بدید، چو ...


نابودم کرده

تو سیزده سال زندگی من رو به جایی میرسوند که به مرگم راضی بشم و بعد که دعوا میکردم یساعت محبت میکرد

اروم که میشدم و میگفتم بشینم سر زندگی دوباره همون ادم سابق ....


من تو زندگی با این ادم هزار بار مرگ خودمو دیدم



اصلا تو دعوا خودش میگه باشه راست میگی جدا بشیم

ولی فرداش محبت میکنه گل میخره شیرینی میخره

راضیم میکنه و دوباره ......


این تو دنیایه خودش داره با یک زن دیگه زندگی میکنه 

محبتشو میکنه . رابطه جنسی داره

داره زندگیشو میکنه

من رو فقط اسیر این خونه کرده



اگر خیانت نمیکرد و سرش به زندگیمون بود میتونست جمع کنه زندگیو


ولی مشکلش اینه که اصلا تو این زندگی نیست

صدامو حرفامو نمیشنوه . منو نمیبینه . انگاری دارم با دیوار حرف میزنم

اصلا تو دنیایه خودشه . هیچ تلاشی برای حفظ  خانواده و دخترمون نمیکنه 

چون فکر میکنه من یک قربانی و بدبختم که همیشه هستم

همه ی صبوری و خانومی و تلاشهای من رو حماقت دیده


چقدر حرفات آشناس خواستی بیشتر صحبت کنیم


الهی عزیزم

من که حرفام زیاده

توف سر بالاست حرفام . بخاطر اینده دخترمم دهنم بسته است و پیش هیچ احدی نمیتونم دردمو بگم

تنها جایی ک میتونم بحرفم نی نی سایته


الهی عزیزممن که حرفام زیادهتوف سر بالاست حرفام . بخاطر اینده دخترمم دهنم بسته است و پیش هیچ احدی نمی ...

عزیزم امیدوارم خدا بهت نظر کنه و راهی به سوی خوشبختی و حال خوب برات باز کنه... خوبه بالاخره یه جایی هست آدم حرف بزنه سبک بشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792