2777
2789
عنوان

ضايع بازي در اوردم 😭

1044 بازدید | 19 پست

بچها برادر شوهرم تو اتاق شلوارشو عوض ميكرد من فك كردم كسي تو اتاق نيس پريدم تو بيچاره دهنش پر از خنده سرش پايين منم رفتم تو داشتم وسايلم و ور ميداشتم اونم هيچي نميگفت چشمم افتاد روش دهنم باز يهو خواستم بپرم بيرون استينم گير كرد به در چه فاجعه اي بود هنوز يادم مياد كه چطور اومدم بيرون قلبم سيخ سيخ ميشه از خودم بدم مياد بيچاره فك ميكنه عمدا پريدم تو رومون نميشه بهم نگاه كنيم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اره ولي هنوز روم نميشه يهو صحنه كه خودشو با چه بدبختي جم كرده بود كه لا پاشو نبينم جلو چشمه 

خووو قبلش در باید میزدی

حالا در نزدی دیدی داره شلوار تعویض میکنه چرا رفتی تو

یا چطور روت شده نگاهش کنی

زندگي گذر عمر است،،،،
یه کامایی یه نقطه ای چیزی

سعي كن اروم اروم بخوني برادر شوهرم داشت شلوار عوض ميكرد. تو اتاق بود و من فكر كردم كسي توش نيس ، برا همين رفتم تو وسايلمو بردارم يهو چشمم افتاد روش اونم خودشو با يه بدبختي جم كرده بود منم هاج و واج بودم .يهو ميخواستم بيام بيرون دستم به دستگيره در گير كرد خيلي صحنه بدي بود 

خووو قبلش در باید میزدی حالا در نزدی دیدی داره شلوار تعویض میکنه چرا رفتی تو یا چطور روت شده نگاهش ...

وقتي رفتم تو فورا رفتم سر وسايلم متوجه نشدم كسي تو اتاقه سرمو اوردم بالا ديدم اره در نزدم چون معمولا اتاق خاليه شانس من بود اونروز عقلم نرسيد در بزنم

مث دایی من شده.....خخخخ دایی علی مو دایی محمدم دوتا بیژامه مث هم داشتن از کجا اونروز دوتاشون مث هم پوشیده بودن....دایی علیم یه کمد داره که درشو باز کنه بشینه روبه روش فقط شلوارش دیده میده....زن دایی علیم میاد تو اتاق فک میکنه دایی علیمه دیگه کلی حرفای اونجوری میزنه...بعد میبینه شوهرش که دایی علیم باشه جواب نمیده میره ببینه چرا جواب نمیده میبینه دایی محمدرضامه و از خجالت سرررررخ شده.....خلاصه زنداییم تا یک سال خونه دایی محمدم نرفت😂😂خدا هیچوس و اینجوری ضایع نکنه

اره ولي هنوز روم نميشه يهو صحنه كه خودشو با چه بدبختي جم كرده بود كه لا پاشو نبينم جلو چشمه 

لباس زیر هم نداشته؟؟؟؟؟اگه نداشته واقعا حق داری خودتو بزنی😂😂😂😂😂😂😱😱😱😱😱😱

🌸هرچه در فهم تو آيد  آن بود مفهوم تو🌸
مث دایی من شده.....خخخخ دایی علی مو دایی محمدم دوتا بیژامه مث هم داشتن از کجا اونروز دوتاشون مث هم پ ...

😂😂😂😂😂😂خيلي باحال بود بيچاره زن دايي واااي دايه محمد بيچاره روش نميشده چيزي بگه من نيستم اشتباه ميزني 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792