بچه ها یه سالی میشه ازدواج کردم بچه یه ماهه دارم دیشب خونه آقاش بودیم بعد شام گفت تو بمون من یکم میرم بیرون منم شک کردم بهش قبلا هکش کرده بودم پیجشو گفتم برم چک کنم خیالم راحت باشه دیدم چند روزه با یه دختری چت میکنه بهش گفته بیا دنبالم بریم بیرون دختره گفت کجایی که بیام شوهرم بهش گفته در خونمونم منم عصبی شدم رفتم بیرون ندیدمش زنگ زدم بهش گفتم کجایی بیا باهات کار دارم گفت من کار دارم قطع کرد اونقدر محوطه گشتم تا پیداش کردم بهش گفتم فلانی کیه بهت پیام داده شروع کرد داد و بیدار که زندگی زهرمار کردی برام عین دیوونه های نمیزاری تکون بخورم باید طلاقت بدم
اولین بارش نیست خیانت میکنه شیش هفت باری میشه