2777
2789
عنوان

ب زندگی بقیه خیلی حسادت میکنم

214 بازدید | 13 پست

از وقتی فهمیدم بچم بیماری داره درمانی هم نداره خیلی ب بقبه حسادت میکنم حس میکنم ارامش ندارم حتی یکقتا فگرفرار ب سرم میزنه میگه همه چی رو یزارم و فرارکنم مثلا میبینم خانم هایی ک بدون استرس بچه بزرگ میکنن حس میکنم خیلی ارامش دارن من همه چیم خوبه مشکلی بجز بیماری بچم ندارم 

حتی نسبت ب بچمم حس بدی دارم یه جورایی نمیتونم قبولش کنم 😔خدا منو بکشه راحتبشم 

دخترم خیلی زیباس باهوشه ولی مشکل جسمی داره و باید مداااام ورزش و تحرک کنه اگه نکنه ضعیف میشه😔😔

خدا سلامتی بده. خیلی سخته. خدا صبر و قوت بهت بده عزیزم

بزن باران به نام هرچه خوبیست /به زیر آوار گاه پایکوبیست /مزارع تشنه جویباران پر از سنگ /بزن باران که وقت لای روبیست /بزن باران بهاران فصل خون است /بزن باران که صحرا لاله گون است /بزن باران و شادی بخش جان را /بباران شوق و شیرین کن زمان را /به بام غرقه در خون دیارم /به پا کن پرچم رنگین کمان را

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تا به پذیرش نرسی آرامش نمیگیری ، این دنیا محل امتحانه ، هر کی امتحانش سخت تر آخرتش نورانی تر

با خودت نجنگ ، آروم باش تا صبرت بیشتر بشه وگرنه مریض میشی ، وقتی چاره ای نیست چرا خودتو مریض کنی بندازی یه گوشه ، سرگرم زندگی خودت باش تو از آینده خبر نداری ، به امید خدا دخترت ادم موفقی میشه ، رو این چیزا تمرکز کن و انرژیت رو هدر نده

این امتحان توعه تو زندگی..اگه فرار کنی دیگه هیچوقت رنگ آرامش رو نمی‌بینی..هرچند درکت میکنم

امتحان سختیه خیلی سخت دلم میخواد بزنم زیر همه چی اصلا یوقتا فکر جدایی ب سرم میاد 😔عمروجوانیم داره میگذره وهیچ خوشی نکردیم

تا به پذیرش نرسی آرامش نمیگیری ، این دنیا محل امتحانه ، هر کی امتحانش سخت تر آخرتش نورانی تربا خودت ...

پذیرشش سخته اینکه بچت بیمار باشه خیلی سخته اینکه راه میره هرکی میبینه میگه خداشفاش بده خیلی سخته دلم میشکنه اشکم درمیاد هردفعه میبرمش بیرون بازی همسناش میان میگن خاله چرا اینجوری راه میره چرا اینجوری میدوهه😔 خودشم نگاه میکنه 

امتحان سختیه دلم میخواد بخوام و دیگه هیچوقت پانشم

سخته واقعا، ولی به اینم فک کن تو خواستی اون بچه بیاد و‌الان هم با جون و دل بهش محبت بده کم کم میپذیر ...

اره میدونم خودم ب دنیا اوردمش واین طفلی نقشی ندارع ولیکن حس بدی دارم من مادر کاینجوری باهاش هستم بقیه ببینم چه فکری دارن نسبت بهش😔

پذیرشش سخته اینکه بچت بیمار باشه خیلی سخته اینکه راه میره هرکی میبینه میگه خداشفاش بده خیلی سخته دلم ...

این روزا میگذره ، دخترت به جای خوبی میرسه ، تو قوی باش بذار این دوران بگذره برسه به یه موقعیت و سنی

این مستندهای مربوطه رو ببین شبکه مستند زیاد پخش میکنه ، ماشالله صاحب شغل شدن شوهر دارن بچه دارن زندگی مستقل دارن ، سهم خودشونو از زندگی گرفتن

قوی باش تا قوی بار بیاد ، خودت رو به خاطر حرف مردم از تک و تا ننداز

این روزا میگذره ، دخترت به جای خوبی میرسه ، تو قوی باش بذار این دوران بگذره برسه به یه موقعیت و سنیا ...

اززمانی میترسم ک نتونه راه بره بیماریش بهش غلبه کنه ازاون روز میترسم 😔😔😔وگرنه بسیار باهوشه عجیبه ماشالله ذهن قوی داره حیف ازش😔

هرکس یه مشکلی داره مراقبت ازاین بچه رسالت شما هست باید دید الهی بهش نگاه کنید این همه میرن بچه معلول میارن بزرگ میکنن ببین چقدر دل بزرگ  دارن حالا فرزند خودت هست ببین تومادری وقتی هوشش خوبه می‌تونه زیر سایه شما کسی بشه مادر واژه خیلی بزرگیه بعد خدا 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   خویش  |  3 دقیقه پیش
توسط   1212setayesh  |  4 دقیقه پیش