از پیج داشتم لباس سفارش میدادم برای بچش ک ۲ سالشه میگه از پول من نخریاااا
همیشه ما لباسای بچش رو میخریم اصلا یادش نمیاد برای بچش لباس بخره خودش با ی کفش پاره و کثیف میره داخل شهر و اداره ها
آبروی مارو برده حالم ازش بهم میخوره انقد فکر و خیال کردم سرم و قلبم درد میکنه
خدابیامرزه بابامو ی پسر بی مسئولیت بار آورد
اونوقت ب من ک میرسید کرایه ب زور میداد هرچی داشت برای پسرش خرج میکرد اینم عاقبتش
دلم میخواد فرار کنم برم از اینجا
حتی حاضر نیس غذا خوردنشم جدا کنه از ما