درحالیکه خاله هام و بقیه زن های فامیل جوری بچه هاشون رو بالا میبرن انگار خدا هستن
قلبم درد میکنه
هعی خدا
چی میگه مثلا
یه گروه خانوادگی درست کن، مطالبی که مادرت علاقه داره را هر روز بگذار، بین اش مطالب و حدیث برای زخم زبون و ... هم بگذار
هرررررکاری کنی مسخره میکنه
آشپزی کنی،مسخره میکنه
تحصیلات رو مسخره میکنه(در صورتی که من و خواهرم از تمااام فامیل بالاتریم!اغلب دیپلم دارن،یک نفر لیسانس گرفته...من و خواهرم دکتری ایم،البته من هنوز دانشجو هستم...با نخبگان جهانی مقایسه میکنه)
اندام رو مسخره میکنه(در صورتی که بازهم من و خواهرم از بقیه هم قد بلندتریم هم BMIکمتری داریم،با هنرپیشه های ترکی و هالیوود مقایسه میکنه)
البته اینم بگم،مادرم بیمار حاد اعصاب و روان هست
یهو رم میکنه(مثلا همه چی آرومه،شروع میکنه به جیغ زدن)
متاسفانه دوست نداره درمان بشه،دکترا هم همه گفتن تا خودش نخواو،کاری نمیشه کرد
چی بگم بیماره مادرت گناه داره
نشنیده بگیرید جوابشو ندید عصبی نشه
اهمیت ندید تو این موضوع یا مثلا سعی کن یه جور دیگه نشون بدی مثلا اگه‌وسط ظرف شستن گفت ظرفا رو ول کن بگو خودت بشور
چیزای اینجوری که شاید حالا کنار اومد
شاید حس می کنه استعدادش رو داشته یا دوست داشته تو موقعیت تحصیلی و ...شما و یا یسری آدمای موفق دیگه که هم سن و سالش هستن ،باشه، ولی شرایط و روزگار به هر دلیلی این اجازه رو بهش نداده ،همینا مدام تو ذهنش مرور میشه و یکدفعه با جیغ زدن یا ایراد گرفتن از شما ،خودش رو نشون میده
مادرم چند نوع اختلال باهم داره
هیییییچ جوره حاضر به درمان نیست
اسم روانپزشک/روان شناس حتی طب سنتی بیاری،جییییغ میزنه،کتک میزنه
بارها به بابام گفتم ببریمش بیمارستان بستریش کنیم،اما چون تو فامیل بودن کسایی که بیمارستان اعصاب و روان رفتن،میگه نتیجه نداره که هیچ...فقط انگ میزنن...آبرومون میره
دقیقا همینه
مامانم دوست داشته پزشک بشه
اما وقتی۱۷ساله بوده،داییم با دوتا بچه طلاق میگیره
بچه هارو میذاره خونه مامان بزرگم و میشن وبال گردن مامانم
سه بار کنکور میده و به نتیجه دلخواهش نمیرسه(واقعا شرایط درس خوندن نداشته،هم باید دوتا بچه نگه میداشته،هم آشپزی میکرده هم نظافت)
به نظرم اگر شرایط این بوده ،مادرتون بیشتر به کسی احتیاج داره که باهاش درد و دل کنه ،غصه ها و ناراحتی هایی که توی این چند ساله تو دلش هست رو برای یکی بگه ،شاید یه جور خشم نهفته توی وجودش هست ،بخاطر تمام اتفاق هایی که باعث شدن به اون چیزی که می خواد نرسه ،باید با کسی حرف بزنه تا اون ناراحتی و خشم بیرون بیاد ،آروم بشه ،باید یه کسی باشه بتونه کمکش کنه و راهکار بهش بده که توی این سن هم میتونه تو یسری زمینه ها موفق بشه ،باید علایقش رو شناسایی کنه و بهش کمک کنه توی اون راه کاری انجام بده تا به آرامش برسه
بخدا همه مون کلی ازش تعریف میکنیم
از آشپزیش
از خیاطیش
کلاس شمع فرستادیمش،از شمع های شکسته و داغون و حباب گرفتش هم تعریف میکنیم
وقتی فقط جییییغ میکشه و حمله میکنه و کتک میزنه و چیزی پرت میکنه،همه ترجیح میدیم ازش فرار کنیم
چون جونمون واجب تره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
