سلام صبح شیفت بودم
پرستارم داخل درمانگاه
هرتزربقی که انجام میدم باید قبض رو ازمریض تحویل بگیریم و اخر شیفت قبضا رو بشمریم وجمع بزنیم وتحویل بدیم (بقیه جاها توسیستم ثبت میشه اینجا مثل عصر حجر دستیه)
خلاصه من ازمریض نوار گرفتم قبضمو گذاشتم رو میز رفتم واسش دستمال بیارم یادم رفت برش دارم
دکتره که رییس درمانگاهه صدام کرد واسه فامیلش سرم بزنم مفت ومجانی چون فامیلش بود دیدم قبضمو از رو میز برداشته پاره اش کرده ونشونم داد گفت قبضتووجاگذاشتی هرجا ببینم پاره میکنم میندازم دور منم پاره ی قبض وازش گرفتم و بالحن تند گفتم شما یه بسته دستمال بزار بغل نوارقلب تامن نرم تاسالن واسه مریض دستمال بیارم قبضمو جابزارم
بعد منو کشید کنار ناراحت شده بود جلوی جمع بهش توپیدم و گفت من تاالان احترام شمارو داشتم منم گفتم من بی احترامی نکردم میتونستید صدام کنید تذکر بدید نه اینکه قبض پاره کنید
بالحن خشن گفت قوانین اینجا همینه من هرجاببینم قبض جامونده پاره میکنم میخای بمون میخای نمون
بعد با داد گفت میخای بمونی یا نه
منم گفتم نه نمیام ازماه بعد
یهو گفت پس برو گمشو
منم گفتم حرف دهنتو بفهم همین الان میرم گم میشم و وسط شیفت تو شلوغی درمانگاه مریضا همه زیر سرم وسایلامو برداشتم و زدم بیرون
بعدش به گوه خوردن افتاد وزنگ و زنگ خودش و منشیش که دکتر میخاد معذرت خاهی کنه چون الان عیده لنگه نیرو میمونه
منم گفتم بمیرمم پامو اونجا نمیزارم
اینم بگم خیلی خسیسه پنبه وپدالکلی خودمون میخریم میبریم یا پول بعضی کارهارو حساب نمیکنه باهامون و...
هنوز داره منشیش زنگ میزنه التماس میکنه بیا
ولی با اون برخورد و حرفی که زدنمیتونم برگردم