ی آقایی انگار روم کراشه بعد همیشه به من نگاه میکرد ی بار بهم نگاه کرد و زل زدش بعد من بهش نگاه کردم و با نفرت چشامو ازش گرفتم اونوقت بعدش دیدم داره میره قیافش اون لحظه یادم نیست ولی انگار پکر بودش بعدش دوباره من داشتم میرفتم اینم از اون طرف اومدش ما دوباره چش تو چش شدیم ولی بد اخلاق بود
اونوقت رفته بود گفته بود نازنین چرا اینجوریه از ادم تاوان میخواد وقتی نگاه میکنه بعدش گفته بود ادم میترسه ...
حالا بنظرتون حرصش گرفته یا اعصابش خورد شدهبود???