همسایه بالاییمون دیوانم کردن. هر سر و صدایی که بگید ازشون ایجاد میشه. از همه بدتر بچشه که هر شب تازه دوازده شب عین زامبیا جون میگیره. از دویدن روی سقف گزفته تا جیغ و داد و گریه و بعدم دادهای مامانش سرش. هر شب همین کارشونه تا هر وقت که بخوان. اونوقت صبح تا ظهر که ما سرکار بریم اینا خوابن. شوهرشم تازه دوازده یک یادش میوفته هی با اسانسور بره پایین تو پارکینگ میله و بساط بریزه و بیاد. واقعا خدا لعنتشون کنه
وای خدا ببخش خوب یه جوری تعربف کردی خندم گرفت😂😂😂
حالا اینو بزار طبقه پایین ما
واویلا
یعنی یه شب نشد سرمو بزارم زمین صدای یورتمه رفتن و کوبیدن نیاد
بعضی وقتا بلند میشم قشنگ از خجالتش در میام
ساعت ۳ صبح صدای فرار بچه های همسایه بقلی رو میشونم 😂 مشککل اینجاست با فرار همزمان فریاد نیرنن صدای جن در میاد
لوسترای منم از شدت حرکت بچشون تکون میخوره اما زیاد روی اعصابم نیست اهمیت نمیدم شماهم فکرت رو بده جای دیگه
وای ما یه همسایگی داشتیم خدا ازش نگذره بیچارم کرده بودن یعنی قشنگ بیماری اعصاب گرفتم از دستشون حلالشون نمیکنم
مام داریم اونا دوطبقه ن ما ویلایی یه حیات کوچیک داریم آشغالاشونو پرت میکنن یا صدای ضبط یا خودشون دادمیزنن یه بار یه سیب گنده پرت کردن کم مونده بود بخوره تو سرم وحشیا
یا قند پرت میکنن تو حیاتمون . این خلاصشه تازه😂
والا طبقه پایینمون هم بچش بدتده. ظهرا مامانش نیست بازی انلاین میکنه اینقدر داد میزنه که صداش میگیره. زنه هم دیوونه تره یه سره با گوشی با شوهرش دعوا میکنه داد میزنه یه فحشایی میده. یه سری شش و نیم صبح جمعه از صدای داد و فحشاش بیدار شدم
الان دیکه اعصابم داغون شد رفتم با گوشی شوهرم به مرد همسایه پیام دادم. ولی کو گوش شنوا. بخدا یه ذره ادم نمیشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
