نمیدونم چرا تاپیک زدم
ولی قلبم درد میکنه
نیازی که دلداری ندارم فقط میخواستم یه جا حرفامو بزنم
خدایا حواست به من هست؟ فکر کنم نه خیلی وقته که دیگه حواست بهم نیست
شدم مثل یه جنازه تو خونه
درس رو کنار گذاشتم
همه چیو ول کردم
هیچ کاری نمیکنم و همش دارم گریه میکنم و التماست میکنم یکم نگام کنی
عین یه تیکه گوشت بی مصرف شدم که داره فاسد میشه
میخواستی چی بشه
نمیدونم منو آوردی که چی
خودم میدونم به هیچ دردی نمیخورم
به هردری که میزنم بسته اس
از خودم متنفرم بیشتر از همه
میفهمی؟
خدایا تا کی میخوای نادیده ام بگیری؟
دارم ازت متنفر میشم از همه چیز متنفرم از تک تک چیزایی که بهم مربوطه و مجبورم تحمل کنم
مجبورم زنده بمونم
خودت میدونی چند وقته که بدون هیچ امیدی صبحا چشامو باز میکنم
خودت میدونی چند وقته شبا با ترس اینکه بیدار شم میخوابم
من یه بی عرضه ام
کاش از همون اول هیچوقت منو خلق نمیکردی من یه بی مصرفم
خودتم میدونی
منو آفریدی که تحقیرم کنی؟ قبول میکنم که حقیرم دیگه بسه
دلم هیچی رو نمیخواد
از همه بیشتر زنده بودن رو.
