منم کار عملی مدرسه😂😂
با درد بدنم کنار میام
گریه ام میگیره از درد ولی تحمل میکنم
اینکه باید ریخت فامیل رو برا عید تحمل کنم
ای کاش ای کاش ای کاش الان همسن تو بودم منم نشسته بودم بغل بخاری کاره عملی مدرسمو انجام میدادم بیرونم همینجوری برف و بارونی بود مامانم آش پخته بود بوی نعنا داغش کل خونه رو برمی‌داشت ولی اون موقع عقل الانم داشتم
خدا نکنه جای من باشی لذت ببر از زندگیت از سنت از مدرسه از همه چی یادمه عاشق عید و فصل بهار بودم الان اصلا نمیدونم چند روز مونده به عید عاشق صدای بارون و بوی خاک نم زده بودم دیشب انقد اینجا بارون می‌اومد ولی انگار نه انگار تازه کلافه هم شده بودم زندگی تو سن شما خیلی قشنگه ولی وقتی بزرگتر میشی دیگه سختیا راه نفس کشیدن و برات سخت میکنه چه برسه به زندگی کردن
زندگی آروم دقیقا منظورت چیه من 30 سالمه شوهرم اعتیاد شدید به مواد داشت که الان چند 1 ماه میشه بزور فرستادمش کمپ خودم کار می‌کردم خرج زندگی و میدادم که چند ماه میشه سرطان سینه گرفتم و شیمی درمانی میشم دیگه هم نمیتونم کار کنم دوتا بچه کوچیک دارم خرج داروها خرج زندگیم از اون طرفم کرایه خونه واسه پول پیش خونه 60 تومن از یکی گرفتم باید الان 75 تومن بهش برگردونم ازم سفته داره تحدید کرده میزاره اجرا از صبح رفتم بانک واسه وامم خداروشکر داره جور میشه الان به زندگیم نگاه میکنم میگم اون موقع ها واقعا چم بود چی کم داشتم چرا مثل آدم زندگی نکردم درس نخوندم اون موقع که مجرد بودم خونه مامان و بابام یکسره دعوا داشتن اعصابشون خرد بود میومدن به من گیر میدادن میرفتم نصف روز سرکار نصف روز مدرسه شب میومدم خونه که فقط بینمشون الان میگم اون موقع نسبت به خیلیا من آزادی داشتم ای کاش حداقل ازش استفاده می‌کردم مثلا میرفتم یه کاری یاد میگرفتم یا درست درس میخوندم دانشگاه میرفتم باهوشم بودم تو مدرسه ولی خودم گند زدم به زندگیم الانم مثل خر موندم توش
ایشالا زندگیت درست شه
ولی منیه مامان بابای نفهم روانی
هرروز دعوا
تو مدرسه همه دوست دارن ازشون دور شم
یکی از دوستام بد ضربه ی بهم زد
مدیرم به خاطر دروغای بچه ها نظرش عوض شده
ارزومه یه روز وقتی از مدرسه میام با ترس و ایه و بسم الله کلید نندازم
و خیلی چیزای دیگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
