یعنی مثل نوجوونا که رو پسرا کراش میزنن من هنو گاهی با دیدنش دلم میریزه
مخصوصا وقتی ریششو از ته میزنه
تو زندگی بالا پایین زیاده خیلی وقتا هم شده ازش ناراحت بودم اما بخاطر عشق یا وابستگی که دارم بازم پذیرفتم که عاشقشم .با اینکه ازدواجمونم سنتی بود ولی حس خوبش از بین نرفته واسه من
مشکلی که دارم و عذابم میده انقدری که من دوسش دارم اون منو دوست نداره
گاهی شک میکنم میگم دارم زیادی برا خودم بزرگش میکنم .کاش برعکس بود کاش اون عاشقم بود
کاش اون دلش واسه من میریخت.اما فکر میکنم من برا اون خیلی معمولیم .به عنوان یک زن دوست دارم دوست داشتنی باشم
یکم راهنماییم کنید دلم اروم بشه