ترس از آینده دخترم

به این فکر کن از این ستون تا اون ستون فرجه عزیزم 

شاید فردا من افتادم و شوهرت مرد😁

بهرحال ایشون پدرشه حق دارن و قطعا دخترشو میبینه

عزیزم

اینکه بچه بخواد با پذرش آشنا باشه و وقت بگذرونه کاملا حق احساسی و قانونیش هست

نگرانی شما هم درستو بجاست

اما اینکه بچه رو از پدرش و مهر پدرش محروم کنید هم خود خواهی و افراط هست

به بچه ی نوزاد که نمی تونن آسیبی بزنن

همچی رو بسپرید دست زمان و باعث قطع ارتباط یا خراب شدن رابطه ی پدر و دختر نشید

مطمئنا دختر تون در آینده متوجه ی همچی و صلاح ادامه ی ارتباط با پدرش خواهد شد

ولی اگر شما از الان بخواین جلوی این نیاز و حق رو بگیرید در آینده کسی که سرزنش میشه و‌زیر سوال میره شمایید 

چون اون بچه تا همیشه یک خلا رو در وجودش احساس می کنه

اگه بی مسعولیته فک نکنم بیاد دنبال دیدن دخترت

چون بچه ت هم کوچیکه مهر خاصی هم بهش هنوز احتمالا بینشون شکل نگرفته که پیگیر بشه زیاد 

تاپیک اخرم ی چیزی بگین دلم پره

موقع دعوا چی بگه؟ فشار خورده اونجوری گفته 

تا دو سال دیگه سرش گرم یه زن دیگه میشه شوهرتم بخاد زنه نمیزاره

عشقم الان چون هم از زایمانت زیاد نگذشته هم از طلاقت ، یهو فشار خیلی زیادی روت بوده واسه همین این فکرا میاد سراغت

کوچولوتم الان شیرین ترین وقتشه طبیعیه ترس از دست دادنشو داری 

منم اون وقتاا که بچم کوچولو بود همش میگفتم  اگه من بلایی سرم بیاد یا نباشم اگه کسی بهش تو بگه الکی غصه درست میمردم واسه خودم 

در واقع خیلی از اتفاقای بد  که الان غصه شو میخوری برات ممکنه هیچ وقت نیوفته 

همین که با نی نی تونستی خودتو از زندگی که توش اذیت میشدی بیرون بکشی نشون میده چقد قوی هستی 

خیلیا از دوست پسر سمی شون که هنوز نه ازدواجی هست نه مسعولیتی نه بچه ای نمیتونن خوشونو رها کنن

تو سخت ترین دوره تو گذروندی...از این به بعد دیگه وقت لذت بردنته

اونم یه کم هارت و پورت میکنه کم کم میشینه سرجاش...اگه پدر به فکری  بود که تورو نگه میداشت نمیزاشت مجبور شی بری

خودش میدونه تنهایی  بزرگ کردن بچه برای مرد راحت نیست مخصوصا که بچه از قبل داره و با هم راه نمیان 

خودت ببری بدی هم قبول نمیکنه بابا  الان داغه