دو ساله عقدم.بعد کلی مشکل چن ماهه پیش نامزدم رفت سر کار.همونجا خونه رهن کرد.بعد منو برد همونجا که شروع به خرید جهیزیه کردم.یه ماهی باهم زندگی کردیم.یه شب قبل یلدا دعوامون شد خیلی بد،من برگشتم خونمون.یلدایی برام نیاوردن.نامزدم تمام اتفاقات این دو سالو به خواهر و مادرش زنگ زد گفت.هر چی بود و نبود.دو هفته بعد دعوا اومد شهرمون.چند روز اینجا بود ولی نیومد یه سر از نزدیک صحبت کنیم خانوادم منتظر بودن بیاد ولی اومد دورشو زد و برگشت!بعد برگشتن زنگ زد بهم گفت من اومدم چند روزی اونجا بودم مرخصی گرفته بودم و الان دوباره برگشتم سر کار(حالا من بهش میگفتم یه ساعت زود بیا اصلا گوش نمیداد).گفتم چرا نیومدی حرف بزنیم در جواب گفت خودت رفتی خودت میای!!بعدش گفت سر کارم بهت بعد کار زنگ میزنم که نزد موند یه روز بعدش زنگ زد.منم اون روز جواب ندادم.روز بعدش دوباره شروع به زنگ کرد که در کل گفتم حرف حسابت چیه گفت خواستم حالتو بپرسم!!منم در چواب گفتم حال خواهر مادرتو بپرس.ازشون اجازه گرفتی زنگ میزنی..
بد جور دلخورم.اصلا از دلم بیرون نمیره.چرا حرفامو به همه گفته.دروغ و تهمت...
پنج شنبه بعد چند بار زنگ زدن جوابشو دادم بحثمون شد گفت ساعت ۷ زنگ میزنم الان که شنبس زنگ نزده.دلیل این کاراشو نمیفهمم.دلم میخاد تلافی کنم بد جوری جیگرمو آتیش زده.خردم کرده.حالا یه بار زنگ میزنه میگه زتدگیمو دوست دارم که زنگ میزنم.یه بار میکه مهریتو بزار اجرابرم زندان بهتر از زندگی با توء!یه بار میگه زنگ میزنم نمیزنه.فازش چیه
از شب یلدا تا الان بلاتکلیفم.دلشوره دارم.در ضمن نمیتونم بهش اعتماد کنم.یه بارمم تو جرو بحث تلفنی صدامو ضبط کرد و به پدرم گفت صداشو ضبط کردم.حالا میگه نه اینکارو نکردم!عادتشه زیاد حاشا میکنه و میزنه زیر همه چی.
ببخشید طولانی شد