من ۲۸ سالمه
من کلا ادم اروم و کم حرفیم
دیشب خونه پدربزرگ شوهرم بودیم
چند تا دخترعمو هاشو و عروس عمش و خواهرشوهرام تو رنج سنی ۱۷ تا ۲۲ اینان
من یکم پیششون نشستم اصلا نمیتونستم ارتباط بگیرم و خندمم نمیومد به حرفاشون
بعد خواستن برن بیرون
خواهرشوهرم اومد به من گفت و خیلی بهم اصرار کرد برم باهاشون
ولی نرفتم
ولی احساس میکنم غیرعادی بود کارم، حس بدی داشتم که نرفتم
اخه اصلا نمیتونستم ارتباط بگیرم، اگه میرفتم مثل روح بودم
شما بودین چه فکری میکردین دربارم؟
والا منم بودم نمیرفتم
این رفت امدای فامیلی اخرش حرف میشه
نمیرفتم
سن و سالت به ما نمیخوره
ترجیح دادی بمونی تو خونه
هیچ فکری
میگفتم خدا رو شکر نیومد
نه چون حس بدی داشته باشم کلا آدم‌هایی که رفت و آمد میکنن باید همفاز باشن یه نفر مثل شما بیاد تو جمع من همش حواسم باید بهش باشه بهش بد نگذره حس بد نداشته باشه معذب میشم خسته میشم
منم نمیرفتم
من بودم میگفتم چوصی میاد
درنشست های بعدی کاریت نداشتیم
هیچی ولی سعی کن یه مقدار خوش برخورد باشی خشک نباش
هرکاری راحتی انجام بده عزیزم مهم نیست اونا چه فکری میکنن
منم مثل شمام زیاد ارتباط نمیگیرم و کم حرفم
هر فکری میخوان کنن بیخیال
راحتی خودت مهمتره
منم میشینم کنار خانم ها کسل میشم. همه اش حرف مزون، آرایشگاه، خرید، آشپزی چیزای معمولی یا سطحی... بیشتر به حرف جدی آقایون علاقه دارم. همیشه تو مهمونی ها از جمع خانم ها شروع میکنم، وسطش به خودم میام می بینم پیش شوهرم و جمع آقایونم🤭 چه بکنم. روحیه ام اینه و این جوری خوش میگذره بهم. اونا حرف های بهتری میزنن. حوصله غیبت و خاله زنکی ندارم
کاردرستی کردی، تواین دوره زمونه رفتوآمدکردن بافامیل دردسرسازه، من به شخصه خودم فقط باخانوادم وخانواده شوهرم درارتباطم، فامیل وهم تویه مراسم یامهمونی میبینم ادب واحترامم رعایت میکنم... ولی رفتوآمدنه..
نه عزیزم خب سنتون و روحیتون به هم نمیخوره عاقلی که نرفتی
بعد هم حتی ادمایی که همسن هستن و... هم یه وقتایی حوصله ندارن با هرجمعی برن بیرون
راحت باش
