کل امروزم اینجوری بود که صبح پاشدم رفتم مطب بعدش از اونجا رفتم دانشگاه بعد رفتم بچه هارو از مهد آوردم بعدش رفتم خونه ی مادر شوهرم بعد دوباره یه دور برگشتم خونه چون شربتهای دخترم رو یادم رفته بود با خودم ببرم الان بالاخره یه جا نشستم😂 همه ی اینا با زبون روزه خدایی خیلی خستم عین میگ میگ شدم میرم بخوابم😂