تصمیم درست چیه

آخه همسرم نسبت به من بدبینه الان دیگه،میگه تقصیرل توعه که مادرم ناراحت شده،مشکل از توعه که نمیزاری کلید بدیم بهش،با من همکار ی نمیکنه که

[QUOTE=373999421]اون میخواد خودشو پیش مادرش بده نکنه  اکثره مردها همینن حالا که همراهت نیست دو راه وسط دعوا من هرچقدر به همسرم گفتم که بحث رو تموم کنیم با توجه به اینکه تو به نظر من اهمیتی ندادی و نظر من با این که بار دوم میدونستی مخالف بود بازم کلیدو بهش دادی که کاری نمیشه کرد.ول همش هوار می‌کشید که میرم از مادرم کلیدو میگیرم خیالتون راحت میکنم ولی بدون که بین ما و مادرم بد میشه و دیگه نمیاد خونمون و قطع رابطه میکنیم منم هی گفتم مگه من الان دارم میگم برو بگیر ، فقط گفتم که یادت باشه حرف من برات مهم  نبود که کارِ خودتو کردی 

والا من همون اول بدون اینکه بگم با مادرش مشکل دارم ازش درخواست کردم همونجور که من کلید به مادرم ندادم اونم به مادرش نده و منو درک کنه کنه دوست ندارم کلید خونم دست کسی باشه ولی تو کلش نمیره میگه چرا دوست نداری دلیل بیار لابد درمورد مادرم بد فکر میکین

دیشب شیفت شب بودم،مریض هم بودم با اینکه بهش گفتم شب خوبی نداشتم،و قبلا هم بهش گفتم روزای بعدِ شیفت شب ام سعی کن چیزی نگی دلخور بشم چون موود خوبی ندارم و دپرس طور میشم چون خوابم بهم ریخته ولی شروع کرد به این داستان

آخه همسرم تا حالا چندین بار اومده پیش من درد دل کرده که مادرم اذیتم میکنه و فلان ولی باز گاهی وقتا حرف اونو گوش میده البته همسرم خیلی وقتا هم باهاش مخالفت میکنه و باعث میشه باهم بحث کنن و دعواشون میشه ،همسرم خیلی باخداست از اینکه مادرش ازش دلگیر باشه رو نمیتونه قبول کنه حتی اگه حق با مادرش نباشه

خیلی دلم گرفته خیلیی،از این که اومدم شهر غریب و این اتفاق فوری افتاده حالم بده،موضوع مهمی نیست ولی نمیدونم چرا همسرم اینهمه کشش داد،باید برای ندادن کلید یه جوری تیره میرفت که مادرشوهرم هم دلخور نشه من اصلا دوست ندارم مادرشوهرم دلخور بشه از ما ولی خب درخواست غیرمنطقی داره دیگه😓

اصرار میکرد که حرف مادرم منطقیه که کلید میخواد و حرف تو درست نیست که داری مقاومت میکنی لابد فکر بدی تو سرته ،منم گفتن چپگرا اینهمه وقت من بهت نگفتم کلید خونه مامانتو بده من که داشته باشم شاید یه موقع یادت رفت کلید من بهت میدم اون موقع

الان هم من تو اتاق تنهام و اونم اون یکی اتاق،خیلی حس بدی دارم،من دوست ندارم با همسرم قهر باشیم ،بقض راه گلومو بسته ولی گریه ام نمیاد حس میکنم راه نفس کشیدنم سخت شده😭

کاش پسرا عاقل بشن بعد ازدواج کنن،توروخدا پسرتون رو خوب تربیت کنین توروخدا مادرشوهرهای خوبی باشین،من که اصلا دلم نمیخواد بچه دار بشم😭

نه،مادرش ازش خواسته بود